۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

قانون


اگر قانون قفس باشد
جرم پرنده نابخشودنی است

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

دلیل

دلیل زمین خوردن من سر به هوایی نیست
زمین می خورم چون دوست دارم
تو از زمین بلندم کنی




۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

تار و پود


تار لطیف روحم را
به پود زمخت دنیا گره زدی
نقش غریبی بر من کشیدی که
کسی را یارای درک آن نیست
مرا بر زمین سرد و خاک آلود انداختی
تا مردمان لگدمالم کنند
برای محو غبارها چوب بارانم کردی
 شکایتی ندارم چون
هنوز مست سرانگشتانت هستم


۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

افتخار


کلیک کوچکی بودم که  تصویر بزرگی از تو را باز کردم


۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

طوطی




طوطی بی نظیری دارم
صحبت کردن را از من یاد نگرفت

ولی سکوت را به من یاد داد

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

زلیخا

یوسف نیستم ، برده خوبی نیستم
اما دوستت دارم ، مرا بخر




۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

تضمین






برای گرفتن دستهایت
قلبم را گرو می گذارم


۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

سوت داور


داورقلبم سوت ندارد
راحت باش ، خطا کن


۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

گل و خار





گل بی خار فراوان است
اما داشتن گل خاردار لذت دیگری دارد

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

شعاع


درون دایره ای می دوم که شعاعش عظمت توست ، چرا اینقدر بزرگی؟





۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

بوسه



بوسه بازی تماشاگر پسندی است
از لب خط بوسه را ارسال می کنی
تا لبت با فریب مدافعین
بوسه را به سه کنج لبش بدوزد

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

کلمه ها




کلمه های کند تنبل بجنبید
روحم در حال شعله ور شدن است