۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

میانه میدان


۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

من و پرچم ها


گاهی خسته می شوم از نبرد بی وقفه پرچم ها
خسته می شوم از بادی که بی وقفه به پرچم ها می وزد
خسته می شوم از آتشی که پرچم ها می افروزند
خسته می شوم از آبی که پرچم ها را تر نمی کند
خسته می شوم از خاکی که پرچم ها در آن می رویند
خسته می شوم از تبدیل انسان به پرچم
و پرچم به انسان
و خسته می شوم از
این همه پرچمی که خودخواسته به دوش می کشیم
و بیهوده در میان آنها به دنبال خود گم شده مان می گردیم
و خسته می شوم از تقدیر که پرچمدار بودن را سرنوشتمان کرده است

۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

تجارت پر سود

اموال حقیقی و ذهن پیچیده ام را
با نگاه رویائی یک انسان ساده عوض کردم
و یک لبخند هم سر گرفتم،
از امروز این تجارت پر سود را ادامه خواهم داد
تنها
نمی دانم آن انسان ساده فهمید که
به اندازه یک لبخند کلاه سرش گذاشته ام یا نه؟

۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

وقتی که به دنیا آمدم...

پدرم می گوید:
وقتی که به دنیا آمدم
اسبها هنوز اهلی نشده بودند
و زمان یک موجود کروی بود
آن زمان ها هنوز عقل اختراع نشده بود
و دیوانه ها محترم ترین موجودات بودند
آن زمانها قفسه سینه ای
نبود تا مردم دلشان را درون آن پنهان کنند
من نمیدانم کجا به دنیا آمده ام
چون تاریخ تولد من به قبل از کشف مکان بر می گردد
وقتی به دنیا آمدم اتمها برایم جشن تولد گرفتند
و ذرات کوانتومی به من سلام کردند
تاریخ تولد من به قبل از پیدایش ریاضیات بر می گردد
به قبل از پیدایش دانش
به قبل از داستان آدم و حوا
ای کاش مادرم نمی گفت:
تو هرگز متولد نشده ای
و ای کاش به تولدم شک نداشتم

۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

نرخ ها و آدم ها

این روزها
نرخ ها آزاد می شوند
ولی
آدمها در بند می مانند
نرخ نان بالا می رود
ولی
نرخ نان به نرخ روز خوردن پایین می آید
اینکه نرخ انسان همیشه پایین نگه داشته می شود
دیگر یک راز نیست

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

حبس نفس

وقتی که یک انسان مجبور به حبس نفس می شود ،
کبود رنگ می شود
وقتی که یک ملت مجبور به حبس نفس می شود،
سبز رنگ می شود

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

راز درخت بودن

لازمه درخت بودن
ریشه هایی نیست که از تاریخ بیرون زده باشند
شرط درخت بودن
داشتن شکوفه های سرخی نیست که باد بیرحم آنها را پرپر می کند
درخت بودن
داشتن میوه ای نیست که باغبان حریصانه آن را می چیند
برای درخت بودن
الزاما نباید شاخه های تنومند و برگهای بسیار داشت
درخت بودن یعنی
در زمستان ایستادن
و در بهار جوانه زدن
همین

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

مذاکره با شیطان بزرگ

وقتی دروغ گوی بزرگ و شیطان بزرگ مذاکره می کنند ،نگران سرنوشت فرشته ها می شوم.

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

ربط عقل و عشق

عقل چیزی نیست جز
ربط دادن چیزهای بی ربط به هم
و عشق چیزی نیست جز
بی ربط کردن چیزهایی که عقل به هم مربوط کرده است

۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

معمای زندگی

سایه ام می گوید:
زندگی
معمائی است که خواندنش یک عمر طول می کشد
اما برای پیدا کردن پاسخش
بیش از یک چشم برهم زدن فرصت نداریم
من می گویم:
زندگی
پاسخ معمائی است که
آن را از یاد برده ایم