۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

از زیبائی ها

«هر چیز قشنگی بازیچه نیست»
این جمله را پروانه ای گفت که
بالهایش در دست بازیگوش کودک جامانده بود

۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

مردی میان ِ راهی

غمگینم مثل کسی که
پرنده زخمی را درمان کرد
و رفتنش را به تماشا نشست

۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

به او بگوئید (10)

مهم نیست تو زخم زدی یا مرهم گذاشتی
من این زخم را به یاد تو دوست دارم

۱۳۹۰ آذر ۲۳, چهارشنبه

زمستان است ...

هزار زمستان در من است
ردپایت را کجای زمستان دلم بگذارم ؟
درختی که هفت بار خواب رفتنت را ببیند، می خشکد
عمو نوروز حریف این همه زمستان نمی شوی، نیا

۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

بی دفاع ترین

مثل جوجه سقوط کرده از آشیانه
مثل نوزاد رها شده در بیابان
عاشق، غریبانه بی دفاع است

۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

به او بگویید (9)

پرنده ای که آتش می زنی، ققنوس نیست
از خاکستر مرغ عشق، اندوه بی پایان زاده می شود

۱۳۹۰ آبان ۱۵, یکشنبه

سرو

من سایه داشتم، او میوه
انتخاب برای هیزم شکن آسان بود

۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

دو آتش، یک دود

آتش انتقامت از بیرون می سوزاند
و آتش مهرت از درون
این هیزم از گریه خیس است
ببخش اگر با دود می سوزد

۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

حتی بلندترین

من آهم
تو ماه
دستم به تو نمی رسد

۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

پیامبرانه

من پیامبرم
معجزه ام، متروک شدن
به هر که ترکم کرد، تکه ای از قلبم بخشیدم
من پیامبرم
معجزه ام، قلب تکه تکه ای که تا ابد درد می کند

۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

بی پناهی مدام

من، پرنده ای شکسته بال
تو، آشیانه ای که با پرواز از من می گریزد

۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

خزان

درخت به خواب خوش فرو می رود
برگ ها زیر پا له می شوند
بی وفائی، ریشه دارترین رسم دنیاست

۱۳۹۰ شهریور ۲۱, دوشنبه

از سیاهی بالاتر

کلاغ سیاه عاشق کبوترسفید شده بود
پریدن از یادش رفت، فقط بال بال می زد

۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

خبرِ بی خبری

خلاصه غمهایت منم
مشروح شادی هایم تویی
این خبرِسوخته گفتن ندارد

۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

آخرین شب آرامش

بازی پرهیاهوی بچه ها را به هم نزنید
من خواب نیستم
فقط مرده ام

۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

سهیم

سهم من از بلور نگاهت
شکستن بود

۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

ملاقات کابینی

شیشه از درد خرد شد وقتی
زندانی و ملاقاتی بجای لبهای گرم همدیگر
تن سرد او را بوسیدند

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

به او بگویید (8)

به سرنوشت بگویید:
اسباب بازی هایت بی‌جان نیستند
آدمند، می شکنند، آرامتر

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

گزارش لحظه به لحظه یک عشق

آمدیم
نبودید
شکست

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

به او بگویید (7)

به عمو زنجیرباف بگویید
زنجیر مرا نبافد
من از صدای زنجیر بیزارم

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

معارفه

او
گلوله ای که شلیک شد
من
پرنده ای که نپرید

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

به او بگویید (6)

به ابرها بگوئید
گاهی باران، تن ِ زخمی ِ خاک را نوازش نمی کند
فقط زخم هایش را عمیق تر می کند

۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

کمی بیشتر

با من بمان
آن‌ها که رفتن شان را طاقت آوردم
تو نبودند

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

بی پرده

غم انگیزتر از خانه های بدون پنجره
پنجره هایی هستند که رو به دیوار باز می شوند

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

از ویرانه ها

به ویرانه بودنم نگاه نکن
شاید گنجی درین ویرانه پنهان باشد

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

از بوسه ها

زندگی مثل بوسه است
برای لذت بردن از آن باید مکـث کرد

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

از طوفان

ملوانان هر روز نفرینم می کنند
از آن لحظه که دل به دریا زدم
دریا رنگ آرامش به خود ندیده است

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

از واسطه ها

من فقط یک واسطه بودم
دل را خدا داد
و تو بردی

۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

از دلگرمی ها

پرنده در مسیر سقوط به گلوله گفت:
دلت خیلی گرم است
تو هم عاشقي ؟

۱۳۹۰ فروردین ۱۹, جمعه

و این است عشق

یوسف بدون زلیخا، پیامبر شد
زلیخا بدون یوسف، نابود

۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه

از سبزه ها

سبزه، در حسرت خاک می سوخت
آدم ها فقط آب دادن می دانستند

۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

از مسئله ها

بودن یا نبودن
جواب این مسئله تو هستی

۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

سفره دل

ماهی قرمز کوچکی هستم
که با سین شروع نمی شوم
ولی راهم را به سفره دلت پیدا می کنم

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

به او بگویید (5)

به آهوی اسیر در چنگ شیرها بگویید
ناشکر نباش، تنهاتر از تو هم هست

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

از دیوارها

دیوارها هم عاشق می شوند
یادگاری ننویسید
اگر قصد برگشتن ندارید

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

یاد آر

ظلم، فرزند فراموشی است
لطفا فراموش نکنید

۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

سگ و شاعر

هیچ سگی، شعر نمی فهمد
هیچ شاعری، گاز نمی گیرد
نتیجه نبرد سگ و شاعر مبهم نیست

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

قسم (6)

قسم به درخت آنگاه که بریده می شود
ریشه بیهوده در خاک پنهان نشده است

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

اعوذ بک

پناه می برم به گل از شر گلوله رانده شده

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

سبب خیر

خواست با سنگ مرا بکُشد
قفسم شیشه ای بود، رها شدم

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

پر کشیدن

دلم پر کشید
صدای گلوله برخاست
سگهای شکاری دویدند

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

7- انصاف نیست که ...

انسان با زخم نواخته می شود
انصاف نیست بنوازی و نخوانی

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

بی درمان

درد من این است که
درد تو را نمی فهمم

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

از شکسته ها

با احتیاط قدم بردارید
دل‌های شکسته زیادی روی زمین ریخته

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

قسم (5)

قسم به آسمان پر ستاره
من ستاره ندارم

۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

قسم (4)

قسم به رود آنگاه که به دریا می ریزد
هیچ اشکی به هدر نمی رود

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

قسم (3)

قسم به چشم آنگاه که تر می‌شود
دل برای بریده شدن آفریده نشده

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

مرو ای دوست

زندگی دوست خوبی نیست چون
در لحظه مرگ که واقعا نیازش داری
تنهایت می گذارد

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

کو ؟

اگر پرنده‌ام
     بالهایم کو؟
اگر ماهیم
     دریایم کو؟
اگر مجنونم
     لیلایم کو ؟