]d f'l ?
زنجیر بی صدا نشونه ی یه نامرده پس.
بعد اونوقت جای اسیر و اسیرکننده عوض میشه!
بسیار عالی!جزو بهترین پست هات بود.ممنون.
مرد واقعی؟تعبیرش فمنیستی نیست
@ سعیدنفهمیدم مرد واقعی چه ربطی به فمینیسم داره. موقع نوشتن این پست اصلا چنین مفهومی را مد نظر نداشتم . خیلی برام جالب بود که چنین برداشتی کردی
و در مقابل زنجیرها برای رسیدن به پای نامرد واقعی لحظه شماری میکنند.
و چه گرانبهایند مردانی که به خاطر زنجیرها ناله نمیکنند...
گرم رو آزادگان در بندروسپی نامردمان در کارزیبا بود زروانواقعا تحت تاثیر قرار گرفتم خاله
ناله زنجير را كسي ميشنود ؟ ...
چه زنجیر سعادتمندی
لاشه زنجیر در راه تو ماند نعش خنجر در گلوگاه تو ماندماند جای سینه ات بر تیرها تا ابد زخم تو بر شمشیرهاشعري كه در ثناي آزاده اي سروده شده و با اين نوشته تو همخواني فراوان دارد
@ حفرهشعر خیلی قشنگی بود.خیلی از متن من زیبا تر بود. ممنون
این پستت خیلی حرف داشت و واقعا زیبا بود
عمو زنجیرباف . بعلهزنجیرتو بافتی ؟ بعلهبه پایم انداختی ؟ بعله ...
موجودات ضعیف همیشه ناله میکنند! این نوع زنجیرها هم از نوع همان موجودات ضعیف هستند!
همه زنجیرا ناله می کنن که !! :(
عالي بود زروانوقتي زندانبان شرمنده ميشه زنجير هم کاري ازش بر نمياد
زنجير اگه مرد باشه پاي هيچ مردي رو نمي بنده
زنجيرها هر قدر هم كه قدرتمند باشن بالاخره بر اساس قوانين روزي ميشكنن و اين به قدرت اون مرد بستگي داره كه يا با يك فشار مداوم اون زنجيرها رو به مرز پلاستيك ببره و و يا با ايجاد فشار هاي مداوم و كوچكتر باعث خستگي و شكننده شدن اون زنجيرها بشهپشت اين پست خيلي حرف ها داشتي كه من ميفهمم حالا باز دوباره نگي كه مطمئني كه ميفهمي يا نه ها!
آفرین
ارسال یک نظر
۲۱ نظر:
]d f'l ?
زنجیر بی صدا نشونه ی یه نامرده پس.
بعد اونوقت جای اسیر و اسیرکننده عوض میشه!
بسیار عالی!
جزو بهترین پست هات بود.
ممنون.
مرد واقعی؟
تعبیرش فمنیستی نیست
@ سعید
نفهمیدم مرد واقعی چه ربطی به فمینیسم داره. موقع نوشتن این پست اصلا چنین مفهومی را مد نظر نداشتم . خیلی برام جالب بود که چنین برداشتی کردی
و در مقابل زنجیرها برای رسیدن به پای نامرد واقعی لحظه شماری میکنند.
و چه گرانبهایند مردانی که به خاطر زنجیرها ناله نمیکنند...
گرم رو آزادگان در بند
روسپی نامردمان در کار
زیبا بود زروان
واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم خاله
ناله زنجير را كسي ميشنود ؟ ...
چه زنجیر سعادتمندی
لاشه زنجیر در راه تو ماند نعش خنجر در گلوگاه تو ماند
ماند جای سینه ات بر تیرها تا ابد زخم تو بر شمشیرها
شعري كه در ثناي آزاده اي سروده شده و با اين نوشته تو همخواني فراوان دارد
@ حفره
شعر خیلی قشنگی بود.خیلی از متن من زیبا تر بود. ممنون
این پستت خیلی حرف داشت و واقعا زیبا بود
عمو زنجیرباف . بعله
زنجیرتو بافتی ؟ بعله
به پایم انداختی ؟ بعله ...
موجودات ضعیف همیشه ناله میکنند! این نوع زنجیرها هم از نوع همان موجودات ضعیف هستند!
همه زنجیرا ناله می کنن که !! :(
عالي بود زروان
وقتي زندانبان شرمنده ميشه
زنجير هم کاري ازش بر نمياد
زنجير اگه مرد باشه پاي هيچ مردي رو نمي بنده
زنجيرها هر قدر هم كه قدرتمند باشن بالاخره بر اساس قوانين روزي ميشكنن و اين به قدرت اون مرد بستگي داره كه يا با يك فشار مداوم اون زنجيرها رو به مرز پلاستيك ببره و و يا با ايجاد فشار هاي مداوم و كوچكتر باعث خستگي و شكننده شدن اون زنجيرها بشه
پشت اين پست خيلي حرف ها داشتي كه من ميفهمم
حالا باز دوباره نگي كه مطمئني كه ميفهمي يا نه ها!
آفرین
ارسال یک نظر