۱۳۹۰ آذر ۲۳, چهارشنبه

زمستان است ...

هزار زمستان در من است
ردپایت را کجای زمستان دلم بگذارم ؟
درختی که هفت بار خواب رفتنت را ببیند، می خشکد
عمو نوروز حریف این همه زمستان نمی شوی، نیا

۶ نظر:

سبک جدید گفت...

این چند وقته اصلا حال و روزم شبیه قبل نیست!
مثل آدمایی شدم که افسردگی حاد دارن!
با خوندن یک متن هم که به دلم میشینه فوری اشکم درمیاد!! چیزی که قبلا خیلی کمتر اتفاق می افتاد
این از اون متن ها بود!
ولی یه تفاوت داشت!
اونقدر حس به وجود اومده در درونم سنگین بود که جلوی ریزش اشکمو گرفت!!!
کجای این شب غریبم و کجای این کرانه کبود؟
کجای این شبی که از ازل چراغ ماه قسمتش نبود؟
کجای این همیشه ابری ام که آسمان نشان نمی دهد
به گـــــــــــریه میرسم ولی سکوت
به گریه هم امان نــــــــــمی دهد!


محشر بود
دست مریزاد!
چندین بار بود که میومدم اینجا و میدیدم پست جدید نذاشتید
ولی این یکی به اندازه تمام اون انتظار شیرین بود!!!
ببخشید پرحرفی کردم
موفق باشید

زروان ازلی گفت...

ممنون همیشه لطف داشتی به من .خیلی خوشحال شدم که دوباره کامنتت رو توی وبلاگ دیدم . چند وقتی حال و هوای نوشتن در من نبود مشغله ام هم زیاد بود.
امیدوارم حال و روزت مثل قبل بشه خیلی زود. گرچه همیشه هم این حال بد نیست. گاهی یه دوره کوتاهش طبیعیه . گاهی غم به زندگی آدم وزن میده . ولی فقط کوتاهش. امیدوارم کامنت بعدی بگی که این حالت گذشته و مثل گذشته کاملا شادی :)

سبک جدید گفت...

آخرین باری که میتونم بگم کاملا شاد بودم ، برمیگرده به 5 سال پیش که با خواهرم و دخترعموهام رفتیم بیرون!!!
اون روز ، آخرین روزیه که به خاطر میارم چندین ساعت از ته دل خندیدم و شیطنت کردم!!!
بعد از اون هیچ وقت نشد شادی م به عمق اون موقع برسه!!!
ته تهش، الان فقط روحیه من تو 2 حالت خلاصه میشه : یا ناراحتم
یا ناراحت نیستم!!

نمیدونم مرا چه شده است :) که سفره دلمو دیگه همه جا باز میکنم!
بدون ترس از شکستن غرورم!
که یک روز جزء بزرگترین دارایی هام بود!!!

زروان ازلی گفت...

:(
من برای اینکه شاد شم سعی می کنم بقیه رو شاد کنم. راه ساده تریه تا اینکه آدم واسه شادی خودش تلاش کنه
غرور هم همیشه خوب نیست باز کردن سفره دل هم همیشه بد نیست. بستگی به شرایطش داره
امیدوارم خیلی زود از ته دل بخندی مثل پنج سال پیش :)

علی گفت...

همیشه بلاگتونو دنبال میکنم .
تشبیه ها و دید جالبتون کم نظیره .

زروان ازلی گفت...

باعث افتخاره که وبلاگم رو می خونی علی جان
لطف داری . سعی می کنم بهتر بنویسم تا لایق تعریف هات باشم. خیلی خوشحالم کردی با کامنتت :)