نگاه نکن

حکایت گنجشک و خرده نان و چرخ های تریلی است
نه خونی نه پری
پرواز کرد دلبرکم!
نگاه نکن

نصیحتی برای پرنده ها

آرام بگیر پرنده
کرم همیشه هست
آرامش نه

زبان نشناسی

زیاده عرضی هست
زبان یاری نمی کند

انگشت اتهام

نسل انگشت های اشاره منقرض شده است
انگشت ها همه اتهامند
دردهای لاعلاج
به کوری چشم هرچه انگشت
دوست تان دارم

خرده شیشه

آدم های سمباده ای
براده های تیز
بوسه های خونین

چه کرده ای؟

این همه سخنور و من گنگ
این همه پهلوان و من نحیف
این همه دارا و من ندار
چه کرده ای با دل بیچاره
که لحظه ای امید از تو نمی برد؟

معلق

غبار،
ناله جانسوز زمین است
از درد فرسوده شدن

نسیان عادی

آدم آنقدر عادت می کنه که یادش میره عادت کرده

رویایی به نام تولد

تولدی در کار نبود
دنیا بر من حادث شد
مثل نوری که به تاریکی پرتاب شود
نزن قابله
خوابم را آشفته نکن
نمی بینی خواب خورشید می بینم؟

بیست هزار فرسنگ دور از ساحل

شنا می آموخت
برای غرق شدن
مردی که ساحلش گم شده بود

نیمکت شکسته

بیچاره نیمکت شکسته
به یاد بچه ها
زخم های یادگاری رو تنش را مرور می کند

آب، بیابان، غریق

شاد یا غمگین؟
قایق سوراخدر بیابان تفته
غرق نشد
ولی آب را هم ندید

کوچ

باد سرد حامل پیامی است
مرد و قبیله خاطراتش
کوچ سختی در پیش دارند
از میان مه بی کرانه بی دوام
به جایی چنان دور
که از فرط دوری ثبات داشته باشد

جاوید

فقط سه روز عمر کرد
نامش؟
جاوید

به احسن

حوّل حالی الی حالنا

از فهم ها

آهای گلوله
آدم ها نمی فهمند و شلیک می کنند
تو بفهم و قلب کسی را سوراخ نکن

نرد بان

بی دفاعم مثل مردی که از نردبان بالا می رود
زیبائی مثل زنی که هیچ نردبانی به او نمی رسد

گمشده در مطب

- دلم شکسته آقای دکتر
+ اقای محترم من ارتوپدم. روان پزشک طبقه بالاست
- ویزیتتو میدم تو رو خدا یه ربع گوش بده فقط. به طبقه بالا نمی رسم گم میشم وسط دنیا