زروان جان به نظرت "که" در جمله دوم زیادی نیست؟ البته جسارت نشه ها تو خودت استادی...حتی در جمله اول هم "که" اگر حذف بشه باز هم مشکلی پیش نمیاد.
امیدوارم همیشه مینیمال هات برقرار باشه هرچند می دونم توانایی های دیگه ای در نوشتن داری اما خوب متاسفانه ذائقه الان اینه و حیف که ذائقه گاهی بر خیلی چیزها چربش داره........
۱۱ نظر:
زروان جان به نظرت "که" در جمله دوم زیادی نیست؟ البته جسارت نشه ها تو خودت استادی...حتی در جمله اول هم "که" اگر حذف بشه باز هم مشکلی پیش نمیاد.
امیدوارم همیشه مینیمال هات برقرار باشه هرچند می دونم توانایی های دیگه ای در نوشتن داری اما خوب متاسفانه ذائقه الان اینه و حیف که ذائقه گاهی بر خیلی چیزها چربش داره........
موفق باشی
تجربه ی باز کردن گره های کور هم بد نیست!
البته با مضمونش بسی حال نمودم و خوشم امد
اما من هم مثل توتون فکر می کنم یه چیزایی اضاقه ست فقط فرقش اینه که فکر میکنم هر دو تا " که " اضافه ست .
@ توتون و ماندالایز
ممنون از نظر نقادانه تون . هر دو تا که رو حذف کردم . درست میگید . نبودن شون لطمه ای به کار نمی زنه که هیچ بهترش هم می کنه
من هیچ وقت گره نزدم ، شاید سال دیگه گره زدم تا ببینم مجبور به باز کردنش میشم یا نه
آره دیگه؛ خودکرده را تدبیر نیست. ما تو حقوق بهش میگیم قاعدهی اقدام.
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی .... من اصلا گره نمی زنم
اینم یه حرفیه
حرف حسابم جواب نداره
همیشه گره ها رو خودم باز کردم جز مواقعی که می بایست گره های واقعی رو باز کنم!
باشه ! خودت خواستی !
زحمت باز کردنش با خودت !
احتمالا اون موقع دیگه من اینجا نیستم !!!
چرا آخرش باید گره رو خودمون باز کنیم؟
ارسال یک نظر